ایا با این تبلیغات میتوان مردم را گمراه ککرد
دراویش گنابادی
برخورد جلادان رژیمبا دراویش بروحرد
حمله وحشیانه به دراویش
فشار بر فرقههای مختلف دراویش در ایران
صبح روز شنبه گذشته، پنجم مردادماه، محمد قنبری، جوان ۲۲ ساله قزوینی، در برابر ساختمان مجلس در تهران، خود را به آتش کشید و اندکی بعد هم در بیمارستان جان سپرد. محمد قنبری، از پیروان آئین یارسان (اهل حق) بود و این خودسوزی هم سومین خودسوزی پیروان این آئین، تنها در ظرف دو ماه گذشته بود. پیروان یارسان و اهل حق، نسبت به بیتوجهی به وضعیتشان، تبعیضها، محدودیتها و نگاه امنیتی حاکم به فعالیتهاشان معترضند و تا کنون چندین بار دست به اعتراض زدهاند.
در کنار پیروان یارسان، در سالهای گذشته اخبار و گزارشهای پرشماری از احضار، تهدید، بازداشت و در نهایت محاکمه و صدور احکام سنگین برای دراویش – به ویژه دراویش سلسله گنابادی- منتشر شده است.
در ۲۷ تیرماه، شعبه دوم دادگاه انقلاب شیراز، چهارتن از فعالان دراویش را به زندان و تبعید محکوم کرد؛ ده روز قبل از آن هم، شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران، برای هفت تن از دراویش، که برخی از آنان خود در زمره وکلای دادگستری هستند احکام سنگین زندان -بین هفت تا ده سال و نیم- صادر کرد.
صالح مرادی از فعالان دراویش گنابادی است که دادگاه انقلاب شیراز او را به سه سال حبس و سه سال نیز تبعید به استان هرمزگان محکوم کرده است. در گفتوگویی که میشنوید، صالح مرادی از برخوردهای امنیتی در ایران با دراویش و همچنین از وضعیت پرونده خودش میگوید.
تاریخ و محل برگزاری دومین سالگرد شهید درویش وحید بنانی
اعتراف فرمانده کل نیروی انتظامی به قتل شهروندان در عاشورای ۸۸ پس از چهار سال انکار
درحالیکه مقامات ارشد نیروی انتظامی طی چهار سال اخیر مدعی هرگونه «زیر گرفتن معترضان توسط خودروی پلیس در جریان حوادث عاشورا» شده بودند، این بار فرمانده کل نیروی انتظامی اعتراف کرد که «خودروی مزبور در اختیار یکی از سربازان تحت امر بوده و به دلیل مواجهه با ازدحام، مجبور به دنده عقب و زیر گرفتن مردم شده است.»
پیش از این، پاسدار احمدرضا رادان، معاونت فرماندهی ناجا و دیگر مقامات ارشد انتظامی و امنیتی، منکر هرگونه قتل شهروندان و معترضان سال ۸۸ در اثر زیر گرفتن خودروی نیروی انتظامی شده بود. همان خودرویی که با برخورد شدید و عبور از شهیدان «شهرام (عباس) فرجزاده طارانی»، «شبنم سهرابی» و «شاهرخ رحمانی» در عاشورای ۸۸ (میدان ولی عصر تهران)، موجب قتل آنان شده بود، اما مقامات انتظامی منکر تعلق این خودرو به نیروی انتظامی شدند.
هفته نامه مثلت نوشت:
سردار احمدی مقدم در گفتوگو با هفته نامه مثلت به بیان محرمانههای انتخابات سال ۸۸ پرداخت که اهم آن به شرح زیر است:
*ایشان از حوادثی که پیش آمد خیلی مغموم و ناراحت بودند؛ در جلسهای ۷ یا ۸ نفر از مسئولان همچون فرمانده سپاه، وزیر اطلاعات، دبیر شورای عالی امنیت ملی و آقای «رئیسی» نایبرئیس قوهقضائیه، محضر رهبر معظمانقلاب جمع بودند- صبح همان روزی که رئیسجمهور آقایان اژهای و صفارهرندی را عزل کرد- حضرت آقا گفتند من این جلسه را گذاشتم چون از اول نگران این حوادث و اردوکشی خیابانی بودم، متاسفانه خونی به زمین ریخته شد البته قتیلالازدحام هم داریم (کسانی که در شلوغی زیر دست و پا میمانند و کشته میشوند) اینهایی که این کارها راکردند چه جوابی دارند؟ خونهایی به زمین ریخته شده ولی این جلسه را گذاشتم زیرا میخواهم سه چهار مساله هر چه زودتر روشن شود؛ اولا کسانی که کشته شدند پروندهشان قطعی شود که اینها چه جوری کشته شدند با گلوله بوده؟ به ضرب چه کسی؟ پرونده کهریزک، کوی دانشگاه و کوی سبحان (مواردی که آن روزها در صحن مجلس مطرح شد) دستگاهها برای رسیدگی به اینها یک زمانی را اعلام کنند تا همه تمام شود. ضمن آنکه نباید حقی از کسی تضییع شود.» حتی من آن موقع یادم است که گزارشی به ایشان داده بودند که سردار رادان به کهریزک رفته است.
*به رهبر معظم انقلاب خبر رسیده بود، ایشان فرموده بودند که «شدید برخورد کنید حتی اگر ایشان است باید محاکمه شود.» من بعد از چند روز فاصله در جلسه خصوصی در شهریور به حضرت آقا گفتم: «این آثار مثبتی ندارد شاید در نیرو تاثیر منفی بگذارد.» ایشان گفتند: «چرا این حرف را میزنید؟ اگر دیگران به دلیل خطای برخی مأموران به شما حمله میکنند چرا شما باید از مامور دفاع کنید. شما موضوع را دست بگیرید و اعلام کنید که با مامور متخلف در هر ردهای که هست برخورد میشود.» من هم تسلیم شدم و گفتم: «آقای رادان! دادسرا احضار کرده شما تشریف ببرید.» به سردار رجبزاده هم گفتم شما هم بروید، اتفاقا خوب شد برای آقای رادان در همان مرحله رسیدگی دادسرا منع تعقیب صادر شد، چون یکی از شهود من بودم که اصلا آقای رادان خبر نداشت.
*روز ۱۸ تیر سهشنبه بود؛ غروب پنج روز بعد ۲۳ تیر، ما در میدان، ورزش میکردیم بچهها زنگ زده بودند و مرا پیدا نکرده بودند. به تلفن آقای رادان زنگ زدند و او به من گفت که بچهها میگویند از کهریزک یکسری را آوردند، یکی در راه و دیگری هم نزدیک زندان اوین به کما رفته. او را به بیمارستان شهدای تجریش بردند، مگر چه کسی آنجا بوده؟ بنابراین ایشان اصلا خبر نداشت، تازه آنجا فهمید که عدهای در کهریزک بازداشت بودند. این خودش نشانهای از بیگناهی او بود.
* البته آقای رادان در اردیبهشت ماه ۸۸ (یک ماه قبل از انتخابات) جایی بازدید داشت. در راه از بازداشتگاه جدید که در حال ساخت بود همراه تیم مهندسی پلیس امنیت و آگاهی بازدید میکند. این بازداشتگاه مدرن، تمیز و ساختش جدید است، فقط انشعابات آب و برقش وصل نبود و میشد با موتور برق موقتی از آن استفاده کرد که در این صورت دیگر آن اتفاق نمیافتاد. برای آقای رجبزاده پرونده اتهامی درست شد، اما او نیز در دادگاه تبرئه شد.
*حضرت آقا حتی زمانی که غائله خوابید و تمام شد روی حقوق افراد دقیق بودند، با خانوادههای کشتهشدگان کهریزک یکی یکی دیدار و از آنها دلجویی کردند؛ شاید فکر کنند مدیریت سیاسی است. این هم باشد اشکالی ندارد اما این کار ایشان از بعد امامت و پدری و ولایت بود و واقعا هم موثر افتاد. حالا یک اتفاقی افتاده این دلیلی بر بروز هر رفتاری از نهادهای حکومت نیست، حقوق مردم در جای خودش باید رسیدگی شود.
*اتفاقا یک مورد که من نگفتم ماجرای دو نفر از ماموران نیروی انتظامی است که محکوم به قصاص شدند. حکم قتل عمد براساس سه بند صادر میشود؛ اینکه کسی نیتش قتل و سلاح و آلت قتل هم کشنده باشد، دومی آلت قتل است ولی نیت قتل نیست؛ سوم نیت قتل است ولو اینکه ابزار قتال نباشد. من در جلسه خصوصی نزدیک نوروز به حضرت آقا گفتم که اینها براساس بند «ب» به قصاص محکوم شدند، حال آنکه نیت قتل نداشتند.
مداخله جنابعالی را میطلبد و برای این کار استدعا داریم. «ایشان گفتند که چنین مطالبهای از من نکنید که چون فتوای من هم همین است؛ قتل عمد سه شق دارد: نیت و آلت قتل، آلت قتل بدون نیت، نیت بدون آلتقتل هرسه قتل عمد است بنابراین از من نخواهید چیزی را خلاف نظر فقهی خودم بگویم. این طور شد که ما پیگیری خود را رها کردیم اما خود شاکیان رفتند و رضایت دادند بدون اینکه ما هیچ وساطتی کنیم.
داستان ماشین میدان ولیعصر (عج)
*میدان ولیعصر با قضیه عاشورا متفاوت است، عاشورا چیز دیگری بود؛ آنچه روی سایتها رفت در میدان ولیعصر (عج) در ابتدای خیابان بلوار کشاورز بود. یک وانت نیروی انتظامی از روی یک نفر عبور کرد.
*حقیقت ماجرا این است که ما خیلی در پزشکی قانونی و بیمارستانهای اطراف گشتیم کسی را در اینباره پیدا نکردیم. آن وانت دنده عقب آمد و از روی یک نفر رد شد، اما ماجرا این بود که ماشین دست یک سرباز بود، وقتی به شلوغی برمیخورد دنده عقب میگیرد که در این هنگام یک نفر زیر چرخ ماشین میرود. واقعا هم هرچه گشتیم کسی را پیدا نکردیم. چندماه قبل اواخر سال ۹۱ بود که اطلاع دادند یک خانوادهای پیدا شده که ادعا دارد شوهرش در جریانات سال ۸۸ به چنین شکلی کشته شده. اتفاقا دوستان رفتند و رسیدگی کردند و دیدند این همان فرد است، خانواده آن بنده خدا هم نمیدانستند که این همان اتفاق است. فکر میکردند آن فرد در جایی تصادف کرده و مردم او را به بیمارستان بردند که فوت میکند. بعد پزشکی قانونی به خانواده او برای شناسایی اطلاع میدهد تا مشخص شود متوفی متعلق به خانواده آنهاست یا خیر؟ خانواده متوفی میروند او را شناسایی میکنند. وقتی مشخص شد که فرد متوفی این حادثه کیست، بچهها را فرستادیم دلجویی و جبران کنند و حتی برای تشکیل پرونده کمک کردیم. البته انجام وظیفه بود.
* خود من اعلام کردم این حادثه درباره هر کسی رخ داده بیاید بگوید اما کسی را پیدا نکردیم، اخیرا کسی را پیدا کردیم با شواهد و قرائن. بچهها این احتمال قوی را دادند که آنچه این خانم ادعا میکند درست است. پزشکی قانونی او را بهعنوان متوفی در تصادفات و ناشناس اعلام کرده بود.
تحرکات و شعار نویسی علیه دراویش در آستانه دومین سالگرد فاجعهٔ خونین شهر کوار + عکس
آستانه دومین سالگرد فاجعهٔ خونین شهر کوار، تحرکات جدیدی توسط گروههای ناشناس علیه دراویش در این شهر صورت گرفته است.
به گزارش مجذوبان نور؛ در شهریور ماه سال ۹۰ پس از حملات نیروهای خودسر و لباس شخصیها بر علیه دراویش شهرستان کوار که با تحریک و رهبری آخوند شهبازی صورت گرفته و باعث بازداشت و زخمی و مجروح شدن صدها تن از دراویش و کشته شدن یک درویش جوان به نام وحید بنانی شد، اکنون در آستانه دومین سالگرد آن وقایع، طی هفتههای گذشته تحرکات جدیدی توسط متحجرین و دشمنان عرفان و تصوف بر علیه دراویش گنابادی در شهرستان کوار از توابع استان فارس شروع شده است.
طبق این گزارش، از هفتههای گذشته سخنرانی طلبههای بسیجی در شهر کوار و روستاهای این شهرستان بر علیه دراویش گنابادی برگزار شده که همراه با پخش تراکت و سی دیهایی بر علیه بزرگان دراویش و عرفان و تصوف بوده است. این سخنرانیها بر قصد تحریک مردم شهرستان کوار بر علیه دراویش گنابادی و رسیدن به اهداف شوم گروههای متحجری صورت گرفته است که قصد برهم زدن نظم عمومی و ایجاد تشنج و برخورد با دراویش در این شهرستان را دارند.
این متحجرین با دیوار نویسیهایی بر روی دیوارهای منازل و محل کسب دراویش، در آستانه دومین سالگرد حمله به دراویش گنابادی در این شهرستان در پی عملی کردن نقشههای پلید خود میباشند.
این در حالی است که پس از حادثه شهریور دو سال گذشته نه تنها به شکایت دراویش از عاملین ایجاد درگیری و تشنج در شهر کوار رسیدگی جدی صورت نگرفت بلکه دهها تن از دارویش در دادگاههای عمومی و انقلاب به اتهامهای واهی به سالها حبس و تهدید محکوم شدند. حتی پرونده کشته شدن درویش وحید بنایی با گلوله جنگی به دست مامورین امنیتی نیز علی رغم مدارک مبرهن همچنان بلاتکلیف باقی مانده است.
دیوار نویسیها را بر علیه دراویش گنابادی شهرتان کوار:
// //
پیشنهاداتی برای وزارت اطلاعات
کی از مطالبات اولیه رای دهندگان به رئیس جمهور «حسن روحانی» تغییر فضای امنیتی است. مطالبه ای که تاکنون در شعارها وبرنامه های روحانی و نزدیکانش تا حد قابل قبول و مدبرانه ای مورد توجه قرار گرفته و وزیر اطلاعات وی، سید محمود علوی نیز برنامه هایی که در حد موضع گیری بیان کرده، رد پای این نگاه را تا حدی بروز می دهد. اما آن سوی ماجرا، یعنی پدیدآورندگان فضای امنیتی نیز قطعا بدون برنامه ننشسته و برای حفظ این فضا و توجیه تداوم حضور خود، برنامه دارند.
یکی از برنامه هایی که اخبار آن کمابیش به گوش می رسد، تقویت بخش اطلاعات موازی همانند دوره اصلاحات در اطلاعات سپاه و احتمالا حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی است و از سوی دیگر نفوذ دادن تعداد زیادی از نیروهای تندرو به داخل وزارت اطلاعات در روزهای واپسین وزارت حیدر مصلحی به منظور حفظ این نهاد تا حد امکان است. به این معنا که در صورت تصفیه تعدادی از عناصر تندروی وزارت اطلاعات، آنقدر نیروی مشابه در این وزارتخانه باشد که به اصطلاح از دستشان در نرفته باشد..
یکی دیگر از مواردی که مناسب است مورد توجه آقای علوی و همه کسانی قرار بگیرد که در پی اصلاح این حوزه اند، دقت در بازی های امنیتی است که طبع نیروهای این حوزه است. برخی افرادی که بعضا خبر می رسد با نیروهای اطلاعاتی-امنیتی نزدیک به آقای روحانی تلاش بر ارتباط دارند و سعی می کنند تا مشورت های بعضا ظاهرالصلاحی را ارائه داده و خود را به عنوان نیروی معتدل، منتقد تندوری های سال های اخیر و حامی شخصیت هایی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی نشان دهند، کسانی هستند که رد آنها در تندروی های سال های اخیر دیده می شود. در حالت خوشبینانه آنها بنا بر قاعده عقلانیت امنیتی نباید تا اثبات برادری شان، نان زرنگی شان را بخورند و درتیم امنیتی دولت جدید نفوذ کنند. آقای روحانی، آقای یونسی و افراد دیگری که پیرامون ایشان از قدیم بوده اند، به قدر کفایت افراد آشنا به مسائل امنیتی که برادری شان از قبل ثابت شده باشد را در کنار خود دارند. آنها حتما با توجه به تجربه بالای خود به این مساله بدیهی توجه دارند که در این حلقه ها، هر کسی را به راحتی راه ندهند!
و بالاخره اینکه به آقای علوی، وزیر محترم اطلاعات پیشنهاد می کنیم که در ابتدای فعالیت خود تعدادی از متهمان و محکومان سال های اخیر که حتما در بین آنها تعداد قابل توجهی را به صداقت و تعهد به نظام و حمایت از دولت روحانی می شناسند، ملاقات کند و شخصا در جریان برخی موارد که در وزارت اطلاعات در این سال ها جاری بوده قرار گیرد. این موضوع نه فقط در تهران که در ادارات استانی وزارت اطلاعات نیز ضرورت دارد، تا شناخت لازم برای مدیریت این حوزه ایجاد شود. طبق شواهد متعدد، برخی از قانون شکنی ها و مظالمی که در وزارت اطلاعات در سال های اخیر اتفاق افتاده حاصل تصمیم های شخصی برخی بازجوها و کارشناسانی بوده که مبسوط الید هرچه خواسته اند، انجام داده اند. این افراد با استفاده از اختیارات فراوان خود نه تنها در حق متهمان سیاسی که به تبع آن، در حق نظام جمهوری اسلامی و خون شهدای زیادی که سرمایه معنوی آن هستند ظلم کرده اند. شناسایی این افراد با ردگیری تیم های درون وزارت اطلاعات به راحتی میسر نیست، چون اغلب این افراد بنا بر شواهد بسیار، عقده های شخصی و یا ضعف های روحی و روانی خود را بر سر متهمان بی پناه خالی کرده اند. راه شناسایی این افراد که خطری برای وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی هستند، گرفتن اطلاعات از تعدادی از متهمان سال های اخیر است که آنها را امین خود می دانند.
و بالاخره اینکه تقویت شورای عالی امنیت ملی به نحوی که ایجاد هراس در بخش های معتدل تر اصولگرا نکند اما عملکرد نهادهای متعدد امنیتی و انتظامی را تحت نظارت و کنترل در آورد، از برنامه های ضروری در بخش امنیتی-سیاسی برای تحقق برنامه های رئیس جمهور محترم است. رویکردی که فراتر از حوزه وزارت اطلاعات با توجه به تجربه بلند مدت آقای روحانی در دبیری این شورا، قابل انتظار است.
همه می دانند که یکی از سخت ترین اقدامات دولت روحانی، کنترل نیروهای ضد امنیت در دستگاه های امنیتی و اصلاح وزارت اطلاعاتی است که در سال های اخیر همه را به یاد فعالیت های جنایت بار این وزارتخانه در دوره قتل های زنجیره ای انداخته بود. برخی از مقامات ارشد این وزارتخانه که هنوز بر سر کارند، در روزهای تبلیغات انتخاباتی، برخی فعالان ستادهای انتخاباتی حسن روحانی و محمدرضا عارف را احضار کرده و با صراحت آنها را از فعالیت به سود این کاندیداها پرهیز داده بودند. این مقامات امنیتی که بعضا در مقامات بالایی در این وزارتخانه حضور داشته اند، با توهین به این کاندیداهای محترم، هرگونه شانس ریاست جمهوری را برای آنها غیر ممکن دانسته و وعده برخورد با فعالان ستادی آنها پس از برگزاری انتخابات را داده بودند. انگیزه ای که آن زمان در این افراد برای مخالفت با ریاست جمهوری آقای روحانی دیده می شد، یقینا پس از ۲۴ خرداد هم زنده است و هر جایی که بتوانند ضربه خود را به این دولت خواهند زد. عقل حکم می کند که تا جای ممکن جلوی گرفتن ضربه از درون را گرفت و بی هیاهو نسبت به پالایش آگاهانه و فوری این وزارتخانه افدام کرد تا این وزارتخانه به نهادی برای تضمین آرامش و صیانت از شهروندان در برابر تهدیدهای امنیتی بدل شود، نه اینکه همچون سال های اخیر به عنوان کانون قانون شکنی، پرونده سازی، شکنجه و اقدامات مختلف ضد دینی و ضد اخلاقی دیگر عمل کند.
کلمه – علی بردبار
پاسخ وقاحتنامه دراویش گنابادی به رهبر انقلاب!
سایت مجذوبان نور وابسته به فرقه سیاسی دراویش گنابادی نامهای را تحت عنوان «نامه خانوادههای وکلای دراویش زندانی به رهبر جمهوری اسلامی و مسئولین نظام» در سایت خود و سایتهای تابع خود انتشار دادهاند که در متن ذیل به شرح آن خواهیم پرداخت.
نویسندگان نامه مذکور با طرح چندین سؤال به طرح موضوع پرداخته اند: «شما زاده خراسان هستيد و شايد بيش از هر شخص ديگر مطلعيد كه سلسله نعمتاللهى گنابادى از ديروز نيامده كه به امروز ختم شود، ما مىخواهيم از جنابعالى اين سؤال را بپرسیم که مگر يكى از اصول قانون اساسى کشورمان برابرى همه مردم در برابر قانون نیست؟
برای دراويشى كه هميشه خواهان صلح و آرامش در تمام شئونات جامعه هستند اين همه ستمهای ناروا، همچون تخريب چندين حسينيه در شهرهاى مختلف از كجا سرچشمه مىگيرد؟ ادامه اين همه جور به كجا خواهد انجاميد؟ ما در حسينيههایمان بر عليه چه چيز تبليغ كردهايم؟ كجاى كار همسر و فرزندان ما كه اكنون ١٧ ماه است بدون حكم در زندان گرفتار هستند، مطابقت با قانون اساسى نداشته است؟ اینان خود وكيل و حقوقدان هستند چگونه مىتوانند قانونشكن باشند؟ اين وكلا و دراويش دربند فقط به دفاع از هممسلکانشان پرداخته و در برابر تخريب حسينيههای دراویش و عدم توجه به حقوق برابر آنها معترض بودهاند اما گويا عدهاى تحمل صداى قانونمند آنها را نداشتند.»
«… برای در جریان قرار دادن شما از این موضوع که احتمالاً از آن مطلع نیستید، نمیدانیم از کجای این ماجرا شروع کنیم؟ از آغاز تعجبآور آن که چطور عدهای وکیل و حقوقدان که پیگیر و متذکر حقوق پایمالشده دراویش بودند، ناگهان اتهامهای امنیتی و سیاسی متوجهشان شد شروع به گفتن کنیم یا از ۱۷ ماه ماندگاری در زندان، بدون دادگاه بگوییم که وکلایشان نه حق ملاقات با آنها را داشتند و نه اجازه حضور در دادگاه؟
از آن قسمتی که بیقانونیهای صورتگرفته در رسیدگی به پروندهشان را مرتب تذکر دادند، شکایت به محاکم کردند و هیچ نتیجهای نگرفتند برایتان تعریف کنیم و یا از زمانی که در اعتراض به این بیقانونیها در دادگاه شرکت نکردند و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند سخن بگوییم؟ از قسمت ملالآور ضرب و شتمشان در گوشه سلولها درد دل کنیم یا نگرانیمان از عواقب بیماریهای شدید بعضی از آنها را برایتان برشمریم؟»
سیاست یک بام و دو هوا در عملکرد سران دراویش
در پاسخ به سؤالهای مطرحشده در نامه فوق خطاب به مسئولین نظام توسط سایتهای منصوب به دراویش، عملکرد سران فرقه را طی چند سال اخیر در داخل و خارج از کشور را بازگو مینماییم تا خوانندگان عزیز بتوانند عادلانه نسبت به موضوع بنگرند. گزارش عملکرد سران فرقه در متن ذیل به نقل از سایتهای وابسته به فرقه دراویش گنابادی به سرکردگی «نورعلی تابنده» و سخنگوی فرقه، «مصطفی آزمایش» آورده شده است:
1. اعلام فراخوانهای داخلی و خارجی:
فراخوان تجمع اعتراضی در شهر مالمو سوئد
فراخوان الله اکبر برای شنبه ساعت ۱۰ شب
فراخوان تجمع اعتراضی در شهر کپنهاگ دانمارک
جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ پیرامون رفراندوم
فراخوان تجمع به مناسبت سالروز تولد عمادالدین باقی
تجمع اعتراضی دراویش گنابادی مقابل درب اصلی زندان اوین
فراخوان انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران بمناسبت ۲۲ خرداد
فراخوان «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» بمناسبت ۱۸ تیر
فراخوان «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» بمناسبت روز کارگر
همراه با دانشجویان و فرهیختگان پرچم آزادی را در خیابانهای ایران به اهتزاز در آوریم
فراخوان «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» برای گرامیداشت شهدای عاشورای خونین
فراخوان انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران؛ سهشنبه ۱۰ اسفند؛ همگام با مردم بپاخاسته ایران
2. تظاهرات:
تظاهرات همبستگی با درویشان گنابادی کوار در گفتگو با رادیو فردا؛ کپنهاگ
تظاهرات همبستگی با دراویش کوار و بازداشتشدگان در سوئد
تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن در اعتراض به سرکوب درویشان گنابادی ساکن شهرستان کوار
سهشنبه ۲۴ اسفند مراسم چهارشنبه سوری و تظاهرات مقابل سفارت ایران در شهر کپنهاگ
تجمع دراویش گنابادی در گفتگوی تلفنی صدای آمریکا با دکتر آزمایش
تظاهرات در مقابل سفارت ایران در کپنهاگ
تظاهرات علیه اعدام زندانیان امنیتی و اعدام «زهرا بهرامی»(جاسوس کانادا) در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران درکپنهاک
تظاهرات «کمیته بینالمللی حمایت از حقوق درویشان در ایران» با «عفو بین الملل» در کشورهای مختلف دنیا
اعلام تجمع همگانی در مقابل مجلس شواری اسلامی
3. اعتراضات:
دکتر سید مصطفی آزمایش: «دراویش هیچگونه امنیتی ندارند.»
تظاهرات اعتراضی مقابل سفارت ایران در لندن به مناسبت بزرگداشت روز جهانی مبارزه با حکم اعدام
تظاهرات همبستگی با دراویش گنابادی در مقابل سفارت ایران در استکهلم سوئد
تظاهرات همبستگی با درویشان گنابادی کوار در مقابل سفارت ایران در لندن
گردهمآیی اعتراضی مقابل سفارت ایران در لندن به بهانه دومین سالگرد اتهام تقلب در انتخابات
تجمع دراویش گنابادی در مزار سلطانی بیدخت گناباد
تحصن و اعتصاب غذا در کپنهاگ در اعتراض به سرکوب دراویش نعمتاللهی گنابادی در پولادشهر اصفهان
تظاهرات بزرگ اعتراضی موسوم به آزادیخواهان در شهر بروکسل؛ ۲۵ بهمن
فراخوان آکسیون هواداران و حامیان انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران؛ استراسبورگ
گرامیداشت سالروز تولد زندانیان سیاسی ـ عقیدتی در برابر کنسولگری جمهوری اسلامی در کپنهاگ
مصاحبه رادیو فردا با سخنگوی انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر به بهانه دومین سالگرد اتهام تقلب در انتخابات
4. گردهمآیی:
تجمع خانواده زندانیان محکوم به اعدام در مقابل بیت مقام معظم رهبری
آکسیون همبستگی با دراویش گنابادی شهرستان کوار در هامبورگ
آکسیون انجمن پاسداشت حقوق بشر در ایران در حمایت از زندانیان سیاسی در شهر پاریس
چهرهای برای حقوق بشر و آزادی در ایران؛ هامبورگ ۳۰ خرداد
تجمع اعتراضی دراويش گنابادی در بيدخت در شمال شرقی ايران
تجمع اعتراضآمیز به مناسبت روز درویش در اصفهان
بزرگداشت روز درویش(۳ اسفند) در استکهلم سوئد
گردهمآیی در کپنهاگ در واکنش به بازسازی و احداث مسجد امام علی(ع) وابسته به جمهوری اسلامی
بزرگداشت روز زن در لندن همراه با اجرای نمایش خیابانی «زنان در ولایت اهریمنپرستان»
مراسم ۱۳ بدر ایرانیان در شهر لندن در کنار درخت «ندا» به عنوان سمبل مقاومت ایران
تظاهرات در مقابل سفارت ایران در کپنهاگ
5. تنویر افکار عمومی:
آکسیون «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر» در کپنهاگ به مناسبت ۱۶ آذر
مصاحبه رادیو کوچه با سخنگوی کمیته بینالمللی حمایت از حقوق دانشجویان و درویشان از شهر کپنهاگ
آکسیون اعتراضی «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» بمناسبت دومین سالگرد انتخابات در شهر پاریس
گفتگوی تلفنی رادیو فردا با سخنگوی «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» در شهر کپنهاگ
گزارش ویدیویی از اکسیون «چهرهای برای حقوق بشر و آزادی در ایران» در شهر کپنهاگ
«چهرهای برای حقوق بشر و آزادی در ایران» در شهر کپنهاگ به حمایت از مردم ایران برخاست
آکسیون «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران» در برابر پارلمان اروپا بمناسبت روز جهانی زن
6. جمعآوری امضا:
کمپین اعتراضی به زندانی شدن فعالان حقوق بشر، دراویش و مدیران سایت مجذوبان نور
تنویر افکار عمومی در گردهمآیی هواداران «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران»؛ کپنهاگ
چهرهای برای حقوق بشر و آزادی در ایران؛ هامبورگ
7. نمایش خیابانی و نمایشگاه :
برپایی گالری عکس در شهر مالمو به بهانه دومین سالگرد اتهام تقلب در انتخابات ۲۲ خرداد
نمایش خیابانی «دانشجویان در نبرد با ضحاک» بمناسبت روز دانشجو ؛ ۱۶ آذر
انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران؛ نمایش خیابانی «زنان در ولایت اهریمنپرستان»
موضوعهایی که سران دراویش طی چند وقت گذشته با صرف هزینههای گزاف و انرژِی بالا بعضاً با حمایتهای مخالفان و معاندان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به آن پرداختهاند، فعالیتهای مطرحشده در متن فوق میباشد. فعالیتهایی که دشمنان قسمخورده نظام ج.ا.ا در جبههای مشترک و همصدا بصورت شبانهروز به آن میپردازند.
حال سؤال ما از بزرگان و گردانندگان تشکیلات دراویش گنابادی این است، اگر خود را پیرو نظام مقدس نظام ج.ا.ا میدانید، دلیل این همه ناسازگاری و مخالفت چیست؟ دلیل اتخاذ سیاستهای دوگانه و منفعتطلبانهای که همگام با معاندین این مرزو بوم است چیست؟
اگر آقای تابنده در سخنرانیهای پیدرپیاش تشکیلات خود را بدور از سیاست و سیاسیکاری معرفی مینماید، پس دلیل ارتباط فعال و پنهانیاش با احزاب سیاسی چیست؟ اگر ایشان داعیهدار صلح کل و تساهل و تسامح است، چگونه به خود و مریدانش اجازه درگیری و خشونت را میدهد؟ به قول خودتان، چگونه دراويشى كه هميشه خواهان صلح و آرامش در تمام شئونات جامعه هستند؛ دست به چنین رفتاری میزنند که باعث از بین رفتن نظم و ثبات در جامعه شود؟ سران تشکیلات دراویش گنابادی چگونه به خود اجازه میدهند که خانقاههای خود را محلی برای نظامستیزی و فعالیتهای سیاسی برپا نمایند؟ به نظر شما این رفتارهای ضد حکومتی و آنارشیستی در کدام کشور و حکومتی با محدودیتها و برخوردهای قضایی روبهرو نمیشود؟! اگر هر فرد و گروهی بخواهد این چنین فعالیتی را در کشور انجام دهد، امنیت جامعه را چگونه میتوان برقرا کرد؟
اگر جوابتان در پاسخ به این سؤال این است که زمینه درگیری را نیروهای امنیتی ایجاد میکنند، پس چرا فقط شما در این دایره هستید. در کشور عزیزمان افراد زیادی در آئین و مسلکهای مختلف، زندگی آرام و به دور از تنشی را دارند، شما هم بخشی از افراد این جامعه و کشور عزیزمان هستید. در کشور ایران هیچ شخصی به خاطر عقیده و باورهای دینیاش دستگیر نمیشود و اگر هم فرد معتقد به آئین و مرام غیر از مذهب رسمی نظام ج.ا.ا دستگیر میشود، وی را با حکم مراجع قضایی و انتظامی که مبتنی بر عدم رعایت رفتارهای غیر قانونی آن فرد خاطی میباشد دستگیر مینمایند و برخورد قانونی و بازداشت میکنند.
طبق گفته سخنگوی قوه قضائیه، حجتالاسلام اژهای، کسی را صرف عنوان درویش یا بهایی بودن دستگیر نمیکنیم و اگر دستگیری هم صورت بگیرد آن شخص مرتکب جرم و خطایی شده که بر خلاف قانون اساسی نظام ج.ا.ا رفتاری نموده است.
موضوعهایی که توسط گردانندگان تشکیلات دراویش گنابادی مطرح شده است، حول محور فعالیتهای ذیل میباشد:
نقش حقوق بشر، زندانیان سیاسی، اعتراضات و تظاهرات، جنبشهای قومی، جنبش دانشجویی، تمامیتخواهی، بیکفایتی مسئولان، محدود ساختن مطبوعات، ناامنی اجتماعی، نارضایتی عمومی، نارسایی قانون اساسی، مدیریت غیر علمی، حزبالله، بسیج و بسیجیان، مداحان، اپوزیسیون، سرکوب اهل هنر، حجم زندانیان، آپاراتاید جنسیت، آپاراتاید قومی، آپاراتاید مذهبی، اقتصاد ورشکسته، عدم آزادی بیان، روشنفکرستیزی، جنگ قدرت بین مسئولان، رویگردانی مردم ازانقلاب، نقض حقوق اقلیتها، حقوق دانشجویان، حقوق زنان، حقوق کودکان، کارگران و اقشارآسیبپذیر، صدرو احکام قضایی، بیسواد خواندن روحانیت، توهین به فقها و مراجع تقلید، رفراندوم، سرکوب آزادیخواهان، فیلترینگ و محدودیتهای اینترنت، انتخابات غیر دموکراتیک، خشونتطلبی و دعوت به تظاهرات، تحریف مبانی اسلامی و دینی.
با کمی تأمل و دقت بر موضوعهای فوق میتوان دریافت که عناوین فوق موضوعهایی هستند که جبهه معارض انقلاب اسلامی ایران، سالهاست که به آن پرداخته است و اکنون نیز میپردازد، سؤال ما از افرادی که نامه فوق را نوشتهاند این است که، اگر سران و بزرگان شما منفعت و مصلحت کشور را خواستار هستند، اگر همراه و همسو با نظام ج.ا.ا میباشند، علت این، هم صدایی با مخالفین و معاندین چیست؟ چگونه به خود اجازه همراهی و همسویی با معارضانی که خواستار براندازی نظام را دارند میدهند؟
حال اگر شما فرزند این دیار هستید و به اذعان آقای تابنده به اصطلاح قطب کنونی دراویش گنابادی پیرو علماء و مراجع دینی و دستگاههای دولتی و حقوقی هستید، پس چرا سنگ ناسازگاری برداشتهاید و سنگ دشمنان قسمخورده کشور عزیزمان ایران را به سینه میزنید؟! آیا با این رفتار به دنبال تفرقه و برهم زدن نظم عمومی جامعه نیستید؟!
قانون برای همه یکسان و برابر است، چه آن فرد کارگر باشد و یا مهندس و چه آن فرد وکیل و قاضی و حقوقدان باشد و هر جایگاه اجتماعی دیگری که در جامعه دارد، با خاطی و قانونشکن باید برخورد شود و جای تعجب نیست که آن خاطی وکیل باشد و حقوقدان، قانون برای همه برابر است. حال با افرد قانونشکن و خیانتکار چگونه باید برخورد کرد؟
افردی که فعالیتهای ضد نظام و ضد حکومتشان بر همه آشکار و مبرهن است و رابطه پنهانی آنها با جبهه معارض انقلاب
اسلامی هوبدا گشته است و رد پای فعالیتشان در فتنه 88 مشخص گشته، آیا شامل برخورد قضایی و قانونی نیستند؟!/
چقدر جالب است همه اتهاماتی که به این دراویش گنابادی میزنند جزو حقوق حقه واقعی انهاست و نشان از ازادگی انهاست.
چقدر میتوان تبلیغات مسخره کرد .یک سوال ساده اگر شما کتاب های دیگر را نمیخواندید ایا فکر میکردید رضا شاه چه کسی بود؟این همان تبلیغات مسخره جمهوری اسلامی است که هر چه و هر کسی را همانطور که میخواهد نشان میدهد.باشد که ما ایرانیان بیشتر فکر کنیم
ايران: حمله های تازه به گزارشگر ويژه سازمان ملل، بيانيه فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران
اريس، ۹ شهريور ۱۳۹۲ (۳۱ آگوست ۲۰۱۳). فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان عضو آن، جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، تاسف خود را از اظهارات اخير مسئولان بلندپايه ايران در مخالفت پيگير با ماموريت گزارشگر ويژه وضعيت حقوق بشر در ايران ابراز می کنند. اين دو سازمان بر اين نظر هستند که ديدار گزارشگر دکتر احمد شهيد از ايران گام بسيار مثبتی به جلو برای مشارکت ايران در گفتگويی سازنده در باره حقوق بشر با جامعه بين المللی خواهد بود.
نمايندگان جمهوری اسلامی ايران در روزهای گذشته اعلام کردند که دکتر احمد شهيد اجازه ديدار از ايران را نخواهد يافت. آقای عباس عراقچی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در روز ۵ شهريور ۱۳۹۲ (۲۷ آگوست ۲۰۱۳) اعلام کرد ايران احمد شهيد را «گزارشگر منصفی» نمی داند. در همان روز، آقای محمد جواد لاريجانی، دبير ستاد حقوقبشر قوه قضائيه، اعلام کرد که درخواست دکتر شهيد «جدی» تلقی نخواهد شد. اين اظهارات در پی ارسال دو نامه گزارشگر ويژه به دفتر رياست جمهوری حسن روحانی برای درخواست ديدار از کشور انجام شده است.
عبدالکريم لاهيجی، رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر، گفت: «مطلب تازه ای در اظهارات اخير مسئولان ايران نيست. اين اظهارات تنها نشان می دهد که دولت تازه جمهوری اسلامی ايران قصد ندارد بيش از دولت قبلی با سازمان ملل همکاری کند. اين سياست منجر به انزوای روزافزون ايران شده و می تواند به گسترش خشم مردم ايران که بايد فشار اصلی ناشی از اين وضعيت را تحمل کنند، بيانجامد.»
مجمع عمومی سازمان ملل شصت و هشتمين اجلاس خود را در ظرف چند هفته آينده آغاز می کند. دکتر شهيد نيز بايد گزارش خود در باره وضعيت حقوق بشر در ايران را به اجلاس ارايه کند. در گذشته، با خودداری دولتمردان از دادن اجازه ديدار از ايران، دکتر شهيد ناگزير عدم همکاری آنها را گزارش داده و موارد نقض فاحش حقوق بشر از جمله حبس خودسرانه مدافعان حقوق بشر و مخالفان، شکنجه، اعدام در انظار عمومی و غيره را محکوم کرده است.
زندانیان زن سیاسی که بیش از پنج سال است یک روز مرخصی نداشته اند
هر چند مسئولان امور زندان ها مدعی شده اند که زندانیان سیاسی زن هم به مرخصی می روزند، نسرین ستوده از لیست زندانیان زنی خبر داده که که طی ۵ سال گذشته حتی یک روز از مرخصی استفاده نکرده اند.
فریبا کمال آبادی و مهوش شهریاری پنج و نیم سال است بدون مرخصی در حال سپری کردن حبس ۲۰ ساله ی خود هستند. همچنین برخی از آنان مانند شبنم مددزاده و خانم کبری بنازاده امیرخیزی بدون مرخصی در حال تمام کردن حبس های طویل المدت خود هستند.
این در حالی است که بسیاری از این زندانیان زن فرزندان خردسالی دارند که از مرخصی محروم هستند. مادرانی مانند فاران حسامی و مریم اکبری که کودکان آنان ۳ ساله و ۷ ساله هستند.
به گزارش کلمه در حال حاضر ۲۵ زندانی سیاسی – عقیدتی زن زندان اوین در حالی در سالن کوچک و بدون هواخوری مناسب در این بند نگهداری میشوند که دو سال است از حق تلفن کردن به خانوادههایشان هم محرومند. این زندانیان سیاسی زن در بندی در نزدیکی بند ۳۵۰ زندان اوین، محل نگهداری زندانیان سیاسی مرد به سر میبرند.
بندی که این زندانیان سیاسی در آن نگهداری میشوند. سالن کوچکی است که در گذشته به بند متادون زندان اوین معروف بوده است. این سالن فاقد هواخوری مناسب است. زندانیان سیاسی زن محبوس دراین بند به طور هفتگی فقط یک ساعت از حق هوا خوری واقعی بهره میبرند و حیاط بسیار کوچکی که در اختیار آنان قرارگرفته امکان استفاده بیشتر از هواخوری را از آنان گرفته است.
همچنین این زندانیان که تعدادی از آنان فرزندان کوچکی دارند دو سال است که از حق تلفن کردن به خانوادههایشان محرومند آنها چندی قبل در یک اقدام جمعی با مراجعه به دفتر مدیریت این بند خواستارآن شدند تا به این محرومیت زندانیان زن پایان داده شود تنها ارتباط خانواده این زندانیان با آنها به ملاقت روزهای یکشنبه محدود میشود.
رضا خندان در صفحه شخصی خود با اشاره به سخنان غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانها گفته بود «گاهی اوقات شایعاتی بیان میشود که امنیتیها حتی به مرخصی هم نمیروند. در حالی که به عنوان مثال نسرین ستوده به مرخصی میرود» به سخنان همسرش در بند زنان زندانیان اوین پرداخته و می نویسد: در همان زمان پس از انتشار سخنان رییس سازمان زندانها، آماری از همبندیان خود در بند عمومی زندان اوین گرفتم و مشخص شد که از ۲۵ نفر زندانی سیاسی _ عقیدتی اوین, ۱۷ نفر تاکنون یک بار هم به مرخصی نرفته اند. خانم ها فریبا کمال آبادی و مهوش شهریاری پنج و نیم سال است بدون مرخصی در حال سپری کردن حبس ۲۰ ساله ی خود هستند. برخی از آنان مانند خانم شبنم مددزاده و خانم کبری بنازاده امیرخیزی بدون مرخصی در حال تمام کردن حبس های طویل المدت خود هستند. بسیاری از خانم ها فرزندان خردسالی دارند که از مرخصی محروم هستند. مادرانی مانند خانم فاران حسامی و خانم مریم اکبری کودکان ۳ ساله و ۷ ساله دارند. یادم نمی رود خرداد ماه همین امسال بود که سارا دختر ۷ ساله ی خانم اکبری مجبور شده بود در فرصت کوتاه ملاقات کابینی کتاب درس اش از پشت شیشه برای مادرش بخواند. مادری که اجازه نیافته بود یک روز در اولین سال تحصیلی فرزندش در کنار او باشد.